جاه و منزلت آغازين فرش هاي ايراني با به دسترس آمدن نمونه هاي نفيس تر و گرانبهاتر افزوده شد. از جمله ي اين نمونه ها دست بافته هاي زربفت و سيم بفت مشهور به “لهستاني” بود كه به مقدار زياد به اروپا مي آمد. فرش هاي ممتازتري نيز كا خهاي سلطنتي كشورهايي را كه با ايران رابطه ي مستقيم داشتند مي آراست، و همچنين دست بافته هايي اعلا توسط هنرمندان متمكن، از جمله روبنس، خريده مي شد كه نشان دادن مكرر آ نها در پرده هاي نقاشي آنان بر قدر و منزلت اين فرش ها مي افزود. لهستان و دانمارك و هلند و پرتغال به وارد كردن فر شهاي ايراني به مقدار زياد پرداختند، در همان حال كه پادشاهاني چون لويي چهاردهم بيهوده تلاش ميكردند فرشهايي به تقليد از اين گستردني هاي بي همتا در كشورشان بافته شود، كه اين خود ستايش و تكريم قالي ايراني را دو چندان مي ساخت.
بلندي جايگاه قالي ايران در جهان و تجليل آن، به سان عالي ترين بافته هاي گستردني، هم چنان بر قرار مانده است. در اين عرصه، ايران را رقيبي نبوده است. درست است كه سفالهاي لعابدار ايراني از حيث ويژگيهايش دستكم از فرش ايراني ندارد، اما ناگزير از رقابت با فراورده هاي چيني است. هم چنين است شاهكارهاي درخشان معماري ايران، كه در بيان زيبايي شناختي عواطف ژرفتر و پهناورتر آدمي، تواناتر از فرش است. با اين همه، معماري را ميتوان عرصه ي تجلي عواطف عام بشري برشمرده، نه اينكه دستاوردي باشد از نبوغ خاص مردماني بخصوص؛ وانگهي، برخي آثار معماري اقوام ديگر بسا كه همتراز يا حتي برتر از آثار ايرانيان باشد.